:: وصیت فرمانده پاکستانی
 (۱۲ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: کل‌کل‌های حسن باقری و آقا رشید
 (۱۲ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: نامش را از "حسینی" به "کنی" تغییر داد
 (۱۲ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: بیست‌وهشتمین سالگرد شهداي محله در منزل پدري شهيد سعيد ناصري برپا شد
 (۱۱ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: عزیزِ آقاعزیز که بود؟
 (۱۱ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: فرمانده‌ای که خونابه‌های پای رزمندگان را تخلیه کرد
 (۱۱ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: سیاست‌های کلان محور مقاومت زیر نظر سیدحسن نصرالله
 (۱۱ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: شهید "حسن باقری" بهشتی جنگ بود
 (۱۱ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: عکسی با ارزش برای رزمنده ها
 (۱۱ / ۱۱ / ۱۳۹۴)

:: شهیدی که طبق قول به پدر جنازه‌اش ۴۵ روزه به خانه برگشت
 (۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴)

:: غواصی که دوازده شهید را شناسائی کرد
 (۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴)

:: خاطره ای خواندنی ازشهید غواصی و بیت المال
 (۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴)

:: غواصان اروند دنيا را شگفت زده کردند
 (۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴)

:: پیام رهبر معظم انقلاب در پی تشییع باشکوه پیکر مطهر شهدا:
 (۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴)

:: روایت عینی 4 غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای 4
 (۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴)

:: شهید محمدرضا پورکیان
 (۲۰ / ۱۰ / ۱۳۹۳)

:: نامه فرمانده عراقی قبل از "عملیات والفجر8"
 (۲۰ / ۱۰ / ۱۳۹۳)

:: ماجرای خوردن کله پاچه در دوکوهه
 (۲۰ / ۱۰ / ۱۳۹۳)

:: دلنوشته یکی از رزمندگان گردان زهیر
 (۲۰ / ۱۰ / ۱۳۹۳)

:: برگزاری مراسم سالگرد
 (۲۰ / ۱۰ / ۱۳۹۳)





اخبار سایت
انتخاب گروه :
روایت عینی 4 غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای 4
۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴


جعفر یوسفی، یکی از غواصانی است که در عملیات کربلای ۴ حضور داشت. او که اکنون استاد دانشگاه است، آن

روزها در لشگر ۲۱ امام رضا(ع) بود و خاطرات زیادی از این عملیات دارد. عملیاتی که در آب‌های سرد و خروشان

.اروند انجام شد. عملیاتی که می‌گویند شکست خورد

اما یوسفی می‌گوید شکست نبود و مقدمه‌ای بود برای پیروزی کربلای ۵ و ضربه محکم رزمندگان ایرانی به بعثی‌ها.

یوسفی در این مصاحبه خاطراتی را بازگو می‌کند که شاید تا به حال گفته نشده است. ازجنازه آزاده‌ای که حتی با

 ریختن آهک هم از بین نرفت، تا پیکرآزاده‌ای که با وجود عفونت‌های زیادی که داشت، بوی عطر می‌داد. از

سلاح‌های سنگینی که دشمن در خط گذاشته بود تا سنگری که اگر منفجرمی‌شد، تمام رزمندگان را شهید می‌کرد.

 در ادامه بخش اول از گفت‌وگو با این غواص انآزاده عملیات کربلای ۴ را می‌خوانید:



این روزها باآمدن پیکر ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده و حضور ۱۷۵ غواص شهید دست بسته کربلای ۴ کشور

 حال و هوای متفاوتی به خودگرفته است، همه مردم دوباره به یاد ۸ سال دفاع مقدس افتاده‌اند و می‌خواهند بیشتر

 در مورد آن و به خصوص کربلای ۴بدانند. شما در اینعملیات حضور داشتید، لطفا از آن روزها بگویید.


بچه‌های غواص گروه ما از بچه‌های گروه تخریب و رزمنده‌های اطلاعات عملیات بودند که از زبده‌ترین نیروها به

حساب می‌آمدند و قرار بود خط را بشکنند. آنها آموزش‌های لازم را در نقاط مختلف دیده بودند و همه درخرمشهر

مستقر شده بودند. ما هر روز صبح تمرین می‌کردیم. آب اروند به ظاهر آرام بود اما در دل بسیار خروشان و حالتی

گردابی داشت. آب بسیار سرد بود و ما را اذیت می‌کرد. بچه‌ها برای اینکه توانشان را از دست ندهند هر وقت به

داخل می‌رفتند، ۳ قاشق عسل می‌خوردند. زمانی که باران می‌آمد رود طغیان می‌کرد و هر چه در آب بود از غواص

 گرفته تا پل ها را با خود می‌برد. رزمندگان به سختی در این آب گل‌آلود کار می‌کردند.رزمندگان صبح‌ها تمرین 

می‌کردند و شب‌ها با تمام خستگی‌شان در حسینیه جمع می‌شدند و عبادت می‌کردند. آن زمان نیروهای زیادی وارد

 خرمشهرنشده بودند تا دشمن از عملیات آگاه نشود. با این حال دشمن با استفاده از جاسوسانی که از رود عبور

.می‌کردند و وارد خرمشهر می‌شدنداز عملیات آگاه شده بود و امنیت کامل در منطقه حاصل نشده بود


یکی از ویژگی‌های این عملیات، شناسایی سخت آن بود. غواصان باید زمان‌بندی بسیاردقیقی انجام می‌دادند زیرا آب

اروند به دلیل جزر و مد درروز تغییر جهت می‌داد و این سختی ناشی از سرعت زیاد آب را افزایش می‌داد. 

غواصان این عملیات کسانی بودند که نمی‌توانستند در عمق عمل کنند و با وزنه‌هایی که به خود می‌بستند و

 سلاح‌هایی که همراه داشتند ۲۰ تا ۳۰سانتیمتر زیر آب حرکت می‌کردند. آنها بدون نیاز به کپسولاکسیژن کار 

می‌کردند. به دلیل سرعت زیاد آب طناب‌هایی در رود پیش‌بینی شده بود که هر یک از نیروها یک گره از طناب 

.را می‌گرفت تا ستوناز یکدیگر جدا نشود


ما باید در جزیره ماهی عمل می‌کردیم که در عمق خاک عراق بود و برای همین باید پیش ازهمه رزمندگان به آب

وارد می‌شدیم. عصر بود که مابه منطقه رهایی پا گذاشتیم. پیش از آن در یک پاساژ جمع شده بودیم. درآنجا توپی

منفجر شده بود و خون و گوشت رزمندگان قبلی بر روی دیواربود. عصر عملیات بچه‌ها وصیت‌نامه‌هایشان را 

نوشتند و هر یک به نمازمشغول شدند. پس از نماز مغرب و عشاء به آب زدیم. تعداد زیادی ازبچه‌ها می‌دانستند که 

دیگر امکان برگشت ندارند چون تنها در صورت موفقیت کامل عملیات همه افراد زنده می‌ماندند. با وجود آب رودخانه

.کسیامکان برگشت نداشت


کربلای
۴ شکست نبود، در واقع عراقی‌ها را به خواب برد


پس از خروج از آب ما وارد جاده شدیم. باید
۲۰ متری از ساحل جلوتر می‌رفتیم و در کانال‌ها قرار می‌گرفتیم. کانال

هایی که در برابر نخل‌هاوجود داشت. تا ما پا به جاده گذاشتیم بعثی‌ها جاده را بمباران کردند وعده‌ زیادی شهید شدند.

این نشان می‌داد که آنها از قبل از حمله ما باخبربودند. ولی چاره‌ای نبود و باید کار ادامه پیدا می‌کرد. تعداد زیادی از

رزمندگان در کربلای ۴ شهید شدند .به صورتی که صدام نام این عملیات را «دروی عظیم» گذاشت و پس از آن جشن

گرفت و به حج رفت. اما کربلای ۴ باعث شد تا بعثی‌ها به خواب فرو روند و در عملیات کربلای ۵ که یک ماه بعد 

انجام شد شکست سختی بخورند. اگر چه تعداد زیادی از غواصان در این عملیات شهید شدند ولی تلفات زیادی هم از

.دشمن گرفتند یکی از رزمندگان نقل می‌کرد که کانال‌های بعثی‌ها پر از جنازه شده بود


روایت لحظه‌های رزم غواصان کربلای
۴ دربرابر نیروهای بعثی


با اینکه آب به شدت سرد بود و عملیات پراضطرابی در پیش داشتیم اما همه آرام بودند و انگار رو به بهشت قدم بر

می‌داشتند. هیچ کس احساس سستی نمی‌کرد. وقتی ما واردآب شدیم عراقی‌ها به شدت و با تجهیزات کامل آب را به

آتش کشیدند. صدای مهیبی در آب می‌آمد که موج عظیمیداشت ولی ما برای اینکه لو نرویم سر از آب بیرون

نمی‌آوردیم. حجم آتش باعث شده بود که عده زیادی از غواصان در آب رها شوند و آب آنهارا با سرعت به سمت 

.پتروشیمی عراق ببرد.


بعثی‌ها بچه‌ها ی ما را با سلاح‌های سنگین و کالیبر بالا می‌زدند


با این وجود تعدادی از غواصان به مقصد رسیدند. از دو گردانی که قرار بود به جزیره ماهی برسد تنها یک دسته از

 یک گردان به جزیره رسید.عراقی‌ها چند کار قابل توجه تاکتیکی در منطقه انجام داده بودند. اولل اینکه در طول ۶۰ تا 

۷۰ متر از ساحل تمام نیزارها را از بین برده بودند تاجایی برای پناه گرفتن وجود نداشته باشد. همچنین خورشیدی‌های

بلندی رادر آب گذاشته بودند. آنها همچنین هیچ‌گونه سلاح کوچکی در خط نداشتند و چون می‌دانستند غواص‌ها تنها با 

.کلاشینکف، نارنجک و آر پی جی به ساحل می‌رسند با سلاح‌های سنگین کالیبر بالا آنها را هدف می‌گرفتند


لباس تنگ غواصی باعث می‌شد خون مجروحان به سرعت تخلیه شود


من و شهید مومن اولین نفراتی بودیم که از آب در آمدیم. عمده بچه‌های غواص باتیرهای کالیبر بالا زخمی می‌شدند، با

سلاح‌هایی مانند دوشکا.طبیعتا وقتی فردی تیر کالیبر ۶۰ بخورد بدنش به کلی از بین می‌رود. در ضمن چون لباس

غواص‌ها بسیار تنگ بود سرعت تخلیه خون بدنشان زیاد بود. عمده بچه‌هایی به خاک پا گذاشتند زخمی بودند. تعداد ما

تنها۱۵ نفر بود. یک گردان که نتوانسته بود به ساحل برسد و بقیه هم که شهید شده بودند. با این حال خط به راحتی 

.شکست و من به همراه شهید مومن شروع به پاکسازی سنگرها کردیم.



ماجرای سنگری که جا ماند و پاکسازی نشد


ما روبروی هر سنگری که می‌رسیدیم نارنجکی می‌انداختیم تا بعثی‌ها را از بین ببریم اما یکی از سنگرها جا ماند وقتی

که برگشتیم متوجه شدیم که سنگر پر از آر پی جی ۱۱ بود و اگر ما در آنجا نارنجک می‌انداختیم همه شهید می‌شدند و 

کل کانال منفجر می‌شد.

ما خط را شکستیم ولی مشکل اساسی این بود که پشت ما اروند بود و روبروی‌مان سنگرهای عراقی بر ما مشرف

بودند. کانال‌های عراقی‌ها کهدر آن پناه گرفته بودیم ما را محافظت می‌کرد اما بعثی‌ها از داخل نخلستان‌ها با تک‌

تیراندازما را می‌زدند. ما با این امید که گردان‌های دیگر به مامی‌رسند و بعد از اینکه خط شکست نیروهای آبی‌ - خاکی

واردعراق می‌شوندآنجا ماندیم. اما با توجه به اتفاقاتی که افتاد، بیشتر قایق‌ها را زدند و نیروهای آبی - خاکی نتوانستند

.به ما برسند زیرا ما در عمق خاک عراق بودیم


در تاریکی‌های شب بود که «مومن» از پا افتاد، نمی‌دانم تیر به کجایش خورد اما درلحظه شهید شد. همه غواصانی

که به جزیره رسیده بودیم یکجا جمع شدیم. باید تا صبح صبر می‌کردیم زیرا جهت آب به سمت عراق برگشته بود و

نمی‌توانستیم به آب بزنیم. وقتی جزیره‌ را گرفتیم برایمدتی مسیر آب به سمت ایران تغییر کرد ولی در شب باز هم

 جهت آب به سمت عراق بود. در روز هم نمی‌توانستیم در آب شنا کنیم چون ما را می‌زدند.باید منتظر می‌ماندیم تا 

.بهترین زمان که آب به سمت ایران برود و خود را در اختیارآب بگذاریم.

تنها سلاحمان یک قبضه آر پی جی ۱۱ بود


۱۰، ۱۲ نفری می‌شدیم که در همان سنگر پاکسازی نشده باقی ماندیم. همه بجز ۲،۳ نفر مجروح شده بودند. هیچ اسلحه‌

و نارنجکی نداشتیم و تنهاآر پی جی ۱۱ سنگر دراختیارمان بود. آن را به سمت بعثی‌ها برگرداندیم به ترتیب یک

 گلوله را به سمت راست کانال و بعدی را به سمت چپ کانال می‌زدیم تا بعثی‌ها نتوانند به سمت ما بیایند. آنها

می‌خواستند ما را اسیر کنند. چون از گروه‌های نخست عملیات بودیم می‌خواستند از مااطلاعات بگیرند. ما فاصله

 زیادی با بعثی ها نداشتیم و فرمانده‌شان رامی‌دیدیم که می‌گفت به سمت داخل آر پی جی شلیک کنید تا اسلحه از

کاربیفتد. آنها می‌دانستند که ما سلاح نداریم. فرمانده بعثی نیروهایش رامجبور می‌کرد که به سمت داخل لوله اسلحه

نشانه‌گیری کنند ولی تا می‌خواستند شلیک کنند آر پی جی شلیک می‌شد و بعثی‌ها از بین می‌رفتند.


اسارت برای من غیرقابل هضم بود


ما تا صبح مقاومت کردیم گلوله‌هایی که به سمت ما می‌زدند به آر پی جی‌ها می‌خورد وهر لحظه امکان انفجار وجود

داشت. ما دو راه بیشترنداشتیم یا باید شهید می‌شدیم و یا اسیر. من در عملیات‌های زیادی شرکت کرده بودم و هر نوع

تصوری از زخمی شدن تا شهادت داشتم ولی تنهااسیر شدن بود که برای من غیرقابل هضم بود. برای من مهم بود که

وقتی منو دشمن با یکدیگر روبرو می‌شویم و دیگر امکان مقاومت ندارم چهاتفاقی می‌افتد. با این حال لحظه اسارت 

یکی از آرامش‌ بخش‌ترین لحظه‌های زندگی من بود. ما به بعثی‌ها گفتیم می‌خواهیم اسیر شویم و با دستانی


خسته و خم از سنگر بیرون آمدیم.تا اینجا مصاحبه که رسیدیم، یوسفی گفت می‌خواهد با یکی دیگر از غواصان

کربلای۴ تماس بگیرد تا او هم خاطراتش را برای ما بگوید و پس ازآن یوسفی خاطرات اسارت را بازگو کند.

 مرتضی شهبازی پشت خط تلفن آمد واز اصفهان شروع به بازگویی خاطراتش از شب‌های پر ماجرایکربلای ۴ در 

خرمشهر کرد.

متن اینجا قرار می گیرد

:: مراسم سالگرد شهید سال 98
:: آلبوم سالگرد شهید ناصری-بهمن 92-شماره یک
:: آلبوم تصاویر افتتاح سالن شهید سعید ناصری
:: آلبوم عزاداری دهه دوم هیات رهروان عاشورا-92
:: آلبوم جدید عکسهای شهید سید هادی هاشمی
:: مراسم احیا هیئت رهروان شهدا.علی آباد جنوبی
:: وداع اهالی علی آباد و خزانه با شهید قدرت الله سرلک
:: مراسم احیاء با حضور بر پیکر شهید قدرت الله سرلک
:: مرحوم کربلایی حامد محتشمی
:: آلبوم عکس مرحوم حاج آقا طاهری
:: آلبوم تصاویر بازگشت پیکر شهید قدرت الله سرلک
:: آلبوم شهید حجت الله برزویی
:: آلبوم یادبود مراسم 2 شهید گمنام خزانه-92
:: آلبوم مربوط به شهدای تفحص
:: آلبوم خاطره انگیز تصاویر عملیات بیت المقدس 4
:: آلبوم خاطره انگیز تصاویر اعزام به جبهه
:: آلبوم تصویری گردان مالک لشگر 27
:: آلبوم تصویری خط مقدم
:: آلبوم تصویری نبرد خرمشهر
:: آلبوم تصویری رزم شبانه
:: آلبوم تصویری حرکت رزمندگان به طرف خط مقدم
:: آلبوم تصاویر وداع رزمندگان در جبهه ها
:: آلبوم تصویری عملیات کربلای 5-شلمچه
:: آلبوم تصویری عملیات والفجر 8- فاو
:: شهید محمد موافق
:: آلبوم عکس لحظات شهادت رزمندگان
:: آلبوم عکسهای خاطره انگیز جنگ
:: آلبوم عکس لحظات وداع رزمندگان با خانواده ها
:: آلبوم عکس ماووت-بیت المقدس 2
:: عکسهائی از خط مقدم جبهه ها
:: آلبومی جدید و قدیمی از بچه های با صفای علی آباد
:: شهید عباس باستانی- شهید محمد باستانی
:: آلبوم عکس خاطره انگیز از جبهه
:: شهید حاج اصغر صادقی.فرمانده گردان زهیر
:: آلبوم منطقه عملیاتی بیت المقدس 2-ماووت
:: شهید علی گوگونانی
:: شهید علی تکلو
:: آلبوم عملیات مرصاد به روایت تصاویر
:: شهید حسن زارعی
:: شهید حاج داود حیدری-فرمانده گردان زهیر
:: البوم شماره 2 گردان زهیر.
:: پوستر شهدای عزیز علی آباد جنوبی
:: اطلاعیه های مراسم های شهدای محل
:: شهید عباس بایندوریان
:: آلبوم عکسهای سالگرد شهید ناصری .سال 90
:: آلبوم عکسهای سالگرد شهید ناصری .سال 89
:: شهید علی اصغر مشکی
:: آلبوم رزمندگان گروهان عاشورای گردان زهیر
:: شهید عباس شجاعی
:: لبوم شماره 6. بچه های محله علی آباد
:: آلبوم شماره 5. بچه های محله علی آباد
:: عکسهای مراسم سالگرد شهید ناصری.سال 87
:: آلبوم شماره 4 شهدا و بچه های علی آباد
:: شهیدان محمد رضا و علیرضا صادقی
:: شهید حمد الله اقدم
:: آلبوم شماره 3 همرزمان قدیم
:: شهید برزوئی و مرحوم حجت الله برزوئی
:: شهید احمد باقری
:: شهید جعفر نگاهی
:: شهید رضا لشگری
:: آلبوم عکس بچه های علی آباد جنوبی-شماره 2
:: آلبوم عکس بچه های علی آباد جنوبی-شماره 1
:: شهید آقا محمدی(داماد شهید اکرامی)
:: شهید شیرالله رحمت پور
:: یادگاریهای جنگ
:: شهید باروزه
:: شهید محمد تکلو
:: شهید مجید شوارعان
:: شهید کرامت محمدی
:: شهید مهدی تیموری
:: شهید یوسف سرلک
:: شهید ان موسی و جلیل رشیدی
:: شهید محمد رضا گودرزی
:: شهید مصطفی باتوانی
:: شهید محمود ثامنی
:: شهیدان محمد علی و احمد مردیان
:: شهید محسن رضایی پور
:: شهید حاج حسن مقدس
:: شهید ضیغام(محمد) تمجیدی
:: شهید محمد سپهری
:: شهید بهرام لطفی
:: شهید ذوالفقار گوگونانی
:: شهید سید محمد دستواره
:: شهید سید محمد رضا دستواره
:: شهید سید حسین دستواره
:: شهید محمد رضا حاجی زاده
:: شهید سلیمان دده خانی
:: شهید علی اصغر اسدی
:: شهید علی صالحی
:: شهید قاسم هونجانی
:: مرحوم حاج مالک تکلو.پدر شهید محمد تکلو
:: شهید محمد اکرامی
:: شهید علی رضا اذری
:: شهید صمد کاظمی
:: شهید اصغر قدرتی
:: شهید سید هادی هاشمی
:: شهید سعید ناصری